گلبانگ گز

ساخت وبلاگ
سال ها این دل به عزلت گوشه ی میخانه ماندتاکه برخم دست یابدپای خم رندانه ماندعاقبت یک قطره ای زآن می نصیب دل نگشتغیراز آن دردی که از می در ته پیمانه ماندآتشین ترگرددعشقت هرچه می ماندبه دلدختر رز را فزون شد حسن چون درخانه ماندگرچه همچون جان زتن آن دلبر جانانه رفتلیک ازاین شادم که در دل مهر آن جانانه ماندعاقبت می مانداز دلدادگان برجا اثرچون پس از جان باختن خاکستر پروانه ماندعشق پنهان کن برومندا که شدسرسبز چونچندگاهی دردرون خاک پنهان دانه ماند + نوشته شده در جمعه چهارم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 23:2 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 109 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 20:46

جِم خوُ (jemxo): لحافجِم خُو دُوز(jemxo duz) : لحاف دوزجِم خُو دُوزی(jemxoduzi) : عمل دوختن لحافجَم کَرت (jamkart): جمع آوری کردن ، جمع کردنجَندَم (jandam): جهنمجِنگ کَرت (jeng kart): جنگ کردنجِنگاموُن (jengAmun): جنگیدنجَنگوُ لَک وازی 9jangulakvAzi): سروصدادرآوردنجُو (ju): جوی ، نهرجی(ji) : هم ، نیزجی جی (ji ji): نوک پستانجی جی چی (ji jichi): پستان کوچکجی گَر بیرینتامُون (jagarbirintAmun) : دل غشی رفتن ، حالتی که برای برخی در اثر صدای کشش چیزی در مکان صیقلی بدست دهدجی گَر بیرینِه (jigarbirine) : حالتی از ضعف در برخی از افراد هنگام دیدن وضعیت بد دیگران ، دل غَشیجیرُ بیر(jiro bir) : داد و فریاد کودکانهجیر و جار کرت(jirojArkart): سر و صدا کردنجیرغ ، جِریژ (jirigh): توان ، نیروجیروُ جار (jirojAr) : سر وصداجیش(jish) : ادرارکودکجیش اُومِیمُون (jishumeymun): ادرارآمدن کودکجیش کَرت (jish kart): ادرارکردن کودکجیشوُر(jishur) : کودک شب ادراریجیغُ داد (jigho dAd) : دادو فریادجیک جیکی(jikjiki) : جغجغه ، نوعی وسیله بازی کودکانمنبع: کتاب دستورزبان گزی نوشته:آقای محمدعلی یزدانی گزی + نوشته شده در شنبه بیست و ششم شهریور ۱۴۰۱ ساعت 18:9 توسط حق شناس  |  گلبانگ گز...
ما را در سایت گلبانگ گز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : golbanggazo بازدید : 118 تاريخ : چهارشنبه 6 مهر 1401 ساعت: 20:46